loading...
بارسا دانلود
مهران درازهی بازدید : 96 جمعه 08 آذر 1392 نظرات (0)

از خدا خواستم که درد هایم را از من بگیرد خدا گفت:نه !رها کردن کار توست .تو باید از آن دست بکشی

از خدا خواستم تاشکیبایم ببخشد خداگفت: نه!شکیبایی زاده رنج وسختی است .شکیبایی بخشیدنی نیست به دست آوردنی.

از خدا خواستم تا خوشی وسعادتم بخشد .خدا گفت نه!من به تو نعمت وبرکت دادم،حال با توست که سعادت را به چنگ آوری.

ازخدا خواستم تااز رنج هایم بکاهد خدا گفت نه!رنج وسختی، تورا از دنیا دورترو دورتر،و به من نزدیکتر ونزدیکتر می کند.

از خدا خواستم تا روحم را تعالی بخشد خدا گفت نه!بایسته آن است که تو خود سر برآوری وببالی،اما من تورا هرس خواهم دادتا سودمند وپرثمر شوی.

من هرچیزی را که به گمانم لذت می آفریند از خدا خواستم وباز گفت:نه.

من به تو زندگی خواهم داد،تا تو خود از هر چیزی لذتی به کف آری.

از خدا خواستم یاریم دهد تا دیگران رادوست بدارم،همان گونه که آنها مرا دوست دارند.

وخدا گفت:آه،سر انجام چیزی خواستی تا من اجابت کنم.

مهران درازهی بازدید : 101 پنجشنبه 02 آبان 1392 نظرات (0)
آموخته ام که : آموخته ام که با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره می توان قلب خرید، ولی عشق را نه. آموخته ام ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی. آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است. آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت آموخته ام ... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم. آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم. آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است. آموخته ام ... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند. آموخته ام ... که پول شخصیت نمی خرد. آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند. آموخته ام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم. آموخته ام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد. آموخته ام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد، نه زمان آموخته ام ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد. آموخته ام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم. آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم آموخته ام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد. آموخته ام ... که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم. آموخته ام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد.
مهران درازهی بازدید : 117 پنجشنبه 19 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

به یکی‌ ميگن شما تو خونتون چي کم داريد؟
ميگه: فکر کنم هيچي.آخه خواهرم يه هفته پيش از پسر همسايه حامله شد مادرم گفت فقط همينو کم داشتيم.
------------------
شما هم وقتی با ماشین هستید و احساس میکنید گم شدید ، اول صدا ضبط ماشین رو کم میکنید !!؟؟ :)))
-----------------
سر جلسه امتحان؛
به یه دختره پنج تا سوال رسوندم .
اومد تو محوطه ماچم کرد!
.
.
.
.
.
.
.
الان عذاب وجدان دارم که چرا برگمو بهش ندادم ...!!:))
------------------------
شب رفتم خوابیدم حال نداشتم دوباره پاشم برم کولر رو خاموش کنم به بابام اس ام اس دادم : بابا کولر رو خاموش کن... =))

جواب داده :شمــــــــــــا ؟!! |: |: |:
-----------------------
دوستِ عزیزی که سعی داری با دهن بسته خمیازه بکشی،
چه کاریه خوو؟!
جاش سوراخای دماغت باز می شه قدِ غار علیصدر والا ..!
----------------------
سالها بعد از گران شدن نان … مادر به دخترش موقع خواستگاری : مادر لگد به بختت نزن ، پسره نون خشکیه هاااا
----------------------
روش درس خوندن بچه ها در ايام امتحانات :

اين كه نمياد
اينم كه طولانيه ولش
اينم كه تابلويه جوابش چيه

اخيــــــــــــش پاشم برم فيسبوك !
-----------------------
چن وقت پیش رفتم مشهد زیارت!
این قدر پارک آبی و رستوران و مرکز خرید و مراکز تفریحی و اینا
تو مشهد ساخته بودند آخرش یادم رفت برم حرم زیارت..!
لطفا مسئولین رسیدگی کنن :|
--------------------------
مکالمه ای بین من و مادرم:
-مامان
- جونم
- داشتم ماست می خوردم
- نوش جونت پسرم
- ریخت رو فرش
- کوفت بخوری نکبت...
--------------------------
یادش بخیر ابتدايي كه بوديم وايميساديم تو صف بعد ناظممون ميومد مي گفت يه جوري بگيد مرگ بر امريكا
تا صداتون برسه امريكا. ما هم ابله فكر مي كرديم امريكا كوچه بغليه از ته جيگر داد ميزديم
ازهمین تریبون میگم اقای ناظم عمت خوبه؟؟؟ :|
--------------------------

درباره ما
Profile Pic
سلام به بارسا دانلود خوش اومدین من مهران درازهی هستم 16 ساله خواهشمندیم که حتما نظر بزارین و توی نظر سنچی ها شرکت کنین با تشکر مدیریت بارسا دانلود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما موضوع وبلاگ بیشتر در مورد چه چیزی باشد؟
    شما طرفدار کدام خواننده هستید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 82
  • کل نظرات : 22
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 254
  • آی پی امروز : 58
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 96
  • باردید دیروز : 76
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 185
  • بازدید ماه : 381
  • بازدید سال : 2,888
  • بازدید کلی : 43,512
  • کدهای اختصاصی

    جاوا اسكریپت

    فال عشق

    لوگوی سه گوش

    

    کد آهنگ وبلاگ

    پیچک

    کد متحرک کردن عنوان وب